Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6184 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To stick to the main topic ( issue ).
U
از موضوع اصلی خارج نشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
Lets pass on (proceed) to the main issue.
U
برویم سر مطلب اصلی
topic
U
عنوان سرفصل
topic
U
مبحث
topic
U
عنوان
topic
U
موضوع
topic
U
موضوع
topic
U
مطلب
topic
U
ضابطه
Why have you seized on this topic?
U
چرا چسبیدی به این موضوع ؟
to approach
[a topic]
U
ذکر کردن
[موضوعی]
topic sentence
U
جمله سرسطر جمله عنوان
to touch upon
[a topic]
U
ذکر کردن
[موضوعی]
in a topic form
U
بصورت عنوان
subject
[topic]
U
موضوع
subject
[topic]
U
عنوان
To bring up a topic(question).
U
سؤالی را پیش کشیدن
a sensitive subject
[topic]
U
موضوعی حساس
To bring up a topic . To introduce a subject .
U
مطلبی راعنوان کردن
The presidensial election is the topic of the day.
U
انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
U
موضوع بحث وصحبت ما
issue
U
صادر شدن
issue
U
کردار اولاد
issue
U
عمل
issue
U
نوع
issue
U
انتشار دادن
issue
U
نتیجه بحث
issue
U
رواج دادن
issue
U
نژاد
issue
U
ناشی شدن
issue
U
موضوع شماره
issue
U
موضوع
issue
U
موضوع دعوی
issue
U
انتشار
issue
U
افتتاح کردن
issue
U
انتشار دادن صدور
issue
U
صادر کردن
issue
U
صدور مطلب
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issue
U
توزیع کردن
issue
U
توزیع
issue
U
صادرکردن
issue
U
ممر
issue
U
خارج شدن
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
of no issue
U
بیهوده
over issue
U
زیاد انتشاردادن
issue
U
مسئله
of no issue
U
بی نتیجه
issue
U
بیرون امدن
at issue
U
موضوع بحث
issue
U
بر امد
issue
U
نشریه فرستادن
issue
U
پی امد
gratuitous issue
U
لباس پیشکش
loose issue
U
تدارکات خارج شده از بسته بندی
loose issue
U
تدارکات روباز
issue priority
U
ترتیب تقدم توزیع
issue priority
U
تقدم توزیع اماد
issue commissary
U
مسئول توزیع
to revisit an issue
U
مسئله ای را بازدید کردن
to die without issue
U
بدون اولاد مردن
issue
[outcome]
U
پایان
issue
[outcome]
U
بر آمد
issue
[outcome]
U
نتیجه
[بحثی ]
gratuitous issue
U
اماد پیشکشی
side issue
U
موضوع فرعی
side issue
U
مسئله فرعی
issue note
U
برگه صدور
issue of fact
U
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
basic of issue
U
مبنای توزیع
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
This question is not at issue.
U
بحث روی این موضوع نیست.
issue commissary
U
کارپردازی یادفتر توزیع
general issue
U
تدارکات عمومی ارتش
issue pea
U
داغ نخود
general issue
U
ملزومات ارتش
issue a credit
U
افتتاح اعتبار
issue of law
U
نکتع موضوع بحث که درتطبیق قانون پیدا میشود
fiduciary issue
U
اسکناسهای اعتباری
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
issue price
U
قیمت اعلام شده
bank of issue
U
بانک ناشر اسکناس
unit of issue
U
مبنای توزیع
To settle the issue one way or the other.
U
تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
back issue
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
to put to the issue
U
در معرض داوری گذاشتن
to put to the issue
U
بطور متنازع فیه مطرح کردن
to issue instructions
U
دستور صادر کردن
I wI'll not comment on this issue.
U
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
It is not advisable for you to take up issue with me (take me on).
U
صلاحت نیست با من طرف بشوی
the German issue
U
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
unit of issue
U
واحد توزیع
Dont sidetrack the issue.
U
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
To lock horns with someone. To take issue with someone.
U
با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
I feel relieved because of that issue!
U
خیال من را از این بابت راحت کردی!
to issue marching order
U
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
free issue system
U
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
he rode me off on a side issue
U
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
to carry something to a successful issue
U
چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
join issue with a person
U
با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over .
U
موضوعی را ماست مالی کردن
To bring a matter to successful issue .
U
کاری را به نتیجه رساندن
Without wishing to belittle
[disparage]
[denigrate]
the importance of this issue, I would like to ...
U
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
stick out
U
جلو امدن
stick up for
<idiom>
U
کمک کردن ،حمایت کردن
stick around
U
درنگ کردن
stick to your last
U
یا از حدخود بیرون نگذارید
stick to your last
U
برشته خود بجسبد
stick around
U
تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
stick (someone) with
<idiom>
U
ترک چیز ناخوشایندی
stick out
U
اصرار کردن
stick with
<idiom>
U
ماندن با
stick out
U
متحمل شدن
stick with
<idiom>
U
دنبال کردن کاری
to stick together
U
نسبت بیکدیگروفادار بودن
to stick something
U
چیزی را سفت و پابرجا بستن
stick around
<idiom>
U
همین دوروبر منتظر ماندن
stick it out
<idiom>
U
طاقت آوردن ،ادامه دادن
stick-on
U
چسبنده چسبناک
stick up
<idiom>
U
دزدی مسلحانه
non-stick
U
ناچسبنده
non-stick
U
تفلون
non-stick
U
نچسب
non-stick
U
ته لیز
non-stick
U
ناچسبان
to stick up for
U
پشتی کردن
to stick up for
U
دفاع کردن از
to stick up
U
مقاومت کردن
to stick up
U
تندنوشتن
stick out
U
پیش امدگی داشتن
stick
U
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
stick-up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick-up
U
برجستگی داشتن
to stick on
[to]
U
چسباندن
[روی چیزی]
stick
U
پیچ درکار تحمل کردن
stick
U
الصاق تاخیر
stick
U
تخته موج سواری شلاق
stick
U
چسبناک
stick
U
چسباندن
stick
U
تردیدکردن
stick
U
چوب بازی هاکی
stick
U
چوب بازی
stick
U
گروه پرنده
stick
U
یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
stick
U
چماق
stick
U
وقفه
stick
U
وضع چسبندگی
stick up
U
برجستگی داشتن
to stick up
U
گردن فرازی کردن
stick up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick
U
سوراخ کردن نصب کردن
stick
U
گیر کردن گیر افتادن
stick
U
فرورفتن
stick
U
الصاق کردن چوب
stick
U
چسبیدن
he wants the stick
U
چوب میخواهد
stick
U
عصا
shooting stick
U
صندلی عصایی
ortho-stick
U
عصایهدایتگر
joss stick
U
چوب جاس
player's stick
U
چوببازیکنهاکی
quadruped stick
U
عصایچهارپایه
goalkeeper's stick
U
چوبدروازهبند
stick in the mud
U
بیعرضه
stick insect
U
حشرهی چوب کبریت مانند
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
stick shift
U
دندهی دستی
stick shifts
U
دندهی دستی
English stick
U
عصایانگلیسی
folding stick
U
چسبدوطرفه
pogo stick
U
چوب پای فنردار
stick in the mud
U
ادم عقب مانده
stick in the mud
U
ادم کند
glue stick
U
چسبپمادی
stick in the mud
U
طفره رو
stick insects
U
حشرهی چوب کبریت مانند
filter stick
U
لوله صافی دار
to stick in the throat
U
درگلوگیرکردن
stick glove
U
دستکش کلفت دروازه بان
stick check
U
دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
stick brush
U
قلم مو
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
size stick
U
قالب اندازه گیری
size stick
U
الت اندازه گیری پا
broom stick
U
دسته جاروب
night stick
U
چوب باتون
stick plane
U
رنده میله دار
stick plane
U
رنده با تیغه گرد
to stick like a leech
U
مانند کنه چسبیدن
to stick in ones gizzard
U
ناگواربودن
Recent search history
Forum search
3
reza afshar
1
خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1
The motherboard is also often referred to as the main board.
1
facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
3
ترجمه می توانی نیایی
1
جمله بسازید . BROOM ---MOON----NOODLE ببخشید با کلمات
1
خیال من را از این بابت راحت کردی
0
. This is the main difference from other translation services - every user is encouraged to contribute to the English-Persian dictionary by adding and/or verifying translation suggestions. We hope tha
0
topically
0
general issue
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com